این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو شعر از مولاناخوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش خوش آن زمان که نکویان کنند غارت شهر مرا تو گیری و گویی که این اسیر من است شهیدی قمی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من آن توام مرا به من باز مده شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من آن توام مرا به من باز مده مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش بند همه غمهای جهان بر دل من بود در بند تو افتادم و از جمله برستم سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مقصود من این است که دیدار تو بینم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش خمر من و خمار من باغ من و بهار من خواب من و قرار من بی تو به سر نمیشود شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مقصود من این است که دیدار تو بینم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه چه کرد با دل من آن نگاه شیرین آه مدام پیش نگاهی مدام پیش نگاه فریدون مشیری خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مقصود من این است که دیدار تو بینم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نمایش همه
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت جامی و بتی و بربطی بر لب کشت این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت جامی و بتی و بربطی بر لب کشت این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من در اندیشه آنم که روان بر تو فشانم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مردمان در من و حیرانی من حیرانند من در آنکس که تو را بیند و حیران نشود حیرانم امیرخسرو دهلوی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش بشنو از نی چون حکایت میکند از جداییها شکایت میکند کز نیستان تا مرا ببریدهاند در نفیرم مرد و زن نالیدهاند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش بشنو از نی چون حکایت میکند از جداییها شکایت میکند کز نیستان تا مرا ببریدهاند در نفیرم مرد و زن نالیدهاند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش بشنو این نی چون شکایت میکند از جداییها حکایت میکند مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش بشنو این نی چون شکایت میکند از جداییها حکایت میکند مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نمایش همه