بشنو از نی چون حکایت میکند از جداییها شکایت میکند کز نیستان تا مرا ببریدهاند در نفیرم مرد و زن نالیدهاند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش بشنو از نی چون حکایت میکند از جداییها شکایت میکند کز نیستان تا مرا ببریدهاند در نفیرم مرد و زن نالیدهاند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش بشنو این نی چون شکایت میکند از جداییها حکایت میکند مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش بشنو این نی چون شکایت میکند از جداییها حکایت میکند مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من اختیار خود را تسلیم عشق کردم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش اندر دل من درون و بیرون همه اوست شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش تا منتهای کار من از عشق چون شود شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش بیا به صلح من امروز در کنار من امشب شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نمایش همه
خمر من و خمار من باغ من و بهار من خواب من و قرار من بی تو به سر نمیشود شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من ذره بُدم ز کوه بیشم کردی شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من آن توام مرا به من باز مده شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نیازمندی من در قلم نمیگنجد قیاس کردم و ز اندیشهها و راست هنوز شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت جامی و بتی و بربطی بر لب کشت این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من آن توام مرا به من باز مده مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت جامی و بتی و بربطی بر لب کشت این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نمایش همه