اندرون با تو چنان انس گرفتهست مرا که ملالم ز همه خلق جهان میآید شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش روز منحوس به دیدار تو فرخنده شود خنُک آنکس که ترا بیند هر روز پگاه شعر از فرخی سیستانی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست. ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه چون عاقبت کار جهان نیستی است انگار که نیستی چو هستی خوش باش شعر از خیام خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش که کاری نکردیم و شد روزگار شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش جایی که عشق باشد جان را خطر نباشد شعر از سلمان ساوجی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش آسوده خاطرم که تو در خاطر منی شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش چه نیکبخت کسانی که با تو همسخنند سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت جامی و بتی و بربطی بر لب کشت این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت جامی و بتی و بربطی بر لب کشت این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نمایش همه
جایی که عشق باشد جان را خطر نباشد شعر از سلمان ساوجی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش گر تیغ برکشد که محبان همی زنم اول کسی که لاف محبت زند منم شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مردمان در من و حیرانی من حیرانند من در آنکس که تو را بیند و حیران نشود حیرانم امیرخسرو دهلوی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مقصود من این است که دیدار تو بینم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش دلی دیرُم که بهبودش نمیبو شعر از باباطاهر خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مقصود من این است که دیدار تو بینم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند شعر از حافظ رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند شعر از حافظ خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن حافظ خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش خوش آن زمان که نکویان کنند غارت شهر مرا تو گیری و گویی که این اسیر من است شهیدی قمی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نمایش همه