در میان این همه غوغا و شر عشق یعنی کاهش رنج بشر مجتبی کاشانی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

در مذهب ما هرچه بجز دوست حرام است گر خود همه ذوق طلب اوست حرام است نظاره‌ی هر دیده که پرورده به خون نیست زان دیده تماشای رخ دوست حرام است خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

همه بر سر زبانند و تو در میان جانی شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

سلامت همه آفاق در سلامت توست به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد شعر از حافظ خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

امروز همه تویی و فردا همه تو خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

در مذهب ما هرچه بجز دوست حرام است گر خود همه ذوق طلب اوست حرام است نظاره‌ی هر دیده که پرورده به خون نیست زان دیده تماشای رخ دوست حرام است خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

اندر دل من درون و بیرون همه اوست شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

همه بر سر زبانند و تو در میان جانی شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

اندرون با تو چنان انس گرفته‌ست مرا که ملالم ز همه خلق جهان می‌آید شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش