رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند شعر از حافظ رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند شعر از حافظ خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند شعر از حافظ خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش چه نیکبخت کسانی که با تو همسخنند سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش امیدوار چنانم که کار بسته برآید خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مقصود من این است که دیدار تو بینم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش وه وه که به دیدار تو چونم تشنه شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت جامی و بتی و بربطی بر لب کشت این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش جان بی جمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد شعر از حافظ خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست شعر از حافظ خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نمایش همه
که از روزگاران مشو ناامید شعر از فردوسی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش هر چیز که در جستن آنی آنی شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش روز منحوس به دیدار تو فرخنده شود خنُک آنکس که ترا بیند هر روز پگاه شعر از فرخی سیستانی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش خوشا دردی که درمانش تو باشی خوشا راهی که پایانش تو باشی خوشا آن دل که دلدارش تو باشی خوشا جانی که جانانش تو باشی شعر از عراقی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش جایی که عشق باشد جان را خطر نباشد شعر از سلمان ساوجی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مقصود من این است که دیدار تو بینم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مقصود من این است که دیدار تو بینم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش دلی دیرُم که بهبودش نمیبو باباطاهر خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود آن نافه مراد که میخواستم ز بخت در چین زلف آن بت مشکین کلاله بود بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود شعر از حافظ خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش گر تیغ برکشد که محبان همی زنم اول کسی که لاف محبت زند منم شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نمایش همه