همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نگرفته هنوز برگ عیشی افسوس بهار من خزان شد آن نیم نفس که با تو بودم سرمایه ی عمر جاودان شد طرح شعر در زمینه بافت خوش آن زمان که نکویان کنند غارت شهر مرا تو گیری و گویی که این اسیر من است شهیدی قمی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مقصود من این است که دیدار تو بینم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مقصود من این است که دیدار تو بینم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش مقصود من این است که دیدار تو بینم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت جامی و بتی و بربطی بر لب کشت این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش یک کوه ایمان مرا چون که برده است آن چشم های نا مسلمان تو از من. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه نمایش همه