مفهوم قربانی و تهدیدی که توسط رختخواب یا سیم به عنوان یک مفهوم آسیب روانی یا امنیتی از رنج به تنهایی یا نماد مسائل پناهندگی با چشم انسان سورئال حفظ می شود

مفهوم به دام افتاده و نماد زندان ذهنی به عنوان فردی که توسط ریشه های درختان آهسته رشد می کند به عنوان استعاره ای از رنج ریشه دار مزمن به دلیل اعتیاد یا بیماری روانی در قفس و زندانی می شود

دستان یک زن مفقود ربوده شده آزار دیده گروگان قربانی زن قربانی که در استرس و درد عاطفی با طناب بسته شده ترسیده محدود شده به دام افتاده است درخواست کمک می کند مبارزه می کند وحشت زده در سلول قفس محبوس شده است

مفهوم پزشکی درد چشم به عنوان اندام بینایی انسان پیچیده شده با فلز تیز b یا سیم تخت به عنوان نمادی برای گلوکوم یا دسترسی محدود به چشم و نماد محافظت از شاهد روی سفید

مفهوم بحران آزادی بیان و سانسور در بیان عقاید نماد به عنوان زبان انسانی پیچیده شده در سیم تخت قدیمی به عنوان استعاره ای از فشار صحت سیاسی برای مهار صحبت آزاد

احساس گرفتار شدن در مفهوم زندان به عنوان فردی که درون سایه قفس پرنده غول پیکر ایستاده است به عنوان استعاره ای از سرخوردگی شغلی شغلی یا استعاره سرکوب انسانی

بی خانمان یا قربانی بر روی زمین کف پا و لباس های کثیف مفهوم خشونت گدا افراد فقیر بی خانمان آدم ربایی کودک ترسناک حقوق بشر

زن کتک خورده ترسناکی که از پرده ها نگاه می کند تا ببیند شوهرش خانه است یا نه او به این فکر می کند که آیا با خط خشونت خانگی تماس بگیرد

قطعه سیم خاردار جدا شده

دست ها را با زنجیر بسته اند

پریشانی و رنج با چشم انسان گریه یک قطره اشک همراه با حالت فریاد در صورت غم و درد ناشی از غم یا فقدان عاطفی یا فرسودگی شغلی