استراتژی بازاریابی شرکت پیچیده او در نهایت زمان برای توسعه یک برنامه بازاریابی داشت یک دستمال کوکتل را با کل کمپین بازاریابی ما ببینید کارتون زن تجارت او کلاه تفکر خود را آورد چتر نجات را وارد کنید و یک ممیزی سریع بدون سر و صدا انجام دهید اگر بخواهم از یک کلمه برای توصیف استراتژی خود استفاده کنم من کسی هستم که از فیل در اتاق یاد می کند ما اصلا تغییر نمی کنیم و اتفاقی جادویی می افتد؟ کاریکاتور تاجر در حال ارائه طرح یک صفحه ای کسب درآمد ما بهتر با هم ارتباط برقرار می کنیم هنوز از جنگل خارج نشده ایم نمایش همه
لیستی از مشکلات ناشناخته خاصی که با آن مواجه خواهیم شد صادقانه بگویم نمی دانم چرا این جلسه را تشکیل دادم آماده شدن موج بعدی قانونگذاری در راه است آخرین نظر من برای دعوت به بازخورد ظاهر شد خوب نوبت شماست که کمی رهبری نشان دهید یک نفر هم در محل کار من به هم ریخته است اشکالی ندارد من هم نمی دانم معنی نمودار چیست آرام باش من اول قسمت منفی ارزشیابی را انجام می دهم او روی همه چیز یک چرخش مثبت ایجاد می کند تصمیمات پس از یک فرآیند پیچیده فکری نمایش همه