خوشنویسی نستعلیق شکسته بر چهره گل نسیم نوروز خوش است اثر ذبیح الله لولویی مهر خمُش باش خمُش باش در این مجمع اوباش شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش هزار تلخ بگویی هنوز شیرینی شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم شعر حافظ خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش دلی دیرُم که بهبودش نمیبو شعر از باباطاهر خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نیکبخت آنکه تو در هر دو جهانش باشی سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش چیست این سقف بلند ساده ی بسیار نقش زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست شعر از حافظ خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نیازمندی من در قلم نمیگنجد قیاس کردم و ز اندیشهها و راست هنوز شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نمایش همه
عقل را دیوانه کردی عاقبت شعر از فیض کاشانی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش ای کاش سحر ناید و خورشید نزاید کامشب قمر این جا قمر این جا قمر اینجاست شعر از شهریار خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش ای کاش سحر ناید و خورشید نزاید کامشب قمر این جا قمر این جا قمر اینجاست شعر از شهریار خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش بشنو از نی چون حکایت میکند از جداییها شکایت میکند کز نیستان تا مرا ببریدهاند در نفیرم مرد و زن نالیدهاند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش عقل را دیوانه کردی عاقبت شعر از فیض کاشانی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش بشنو از نی چون حکایت میکند از جداییها شکایت میکند کز نیستان تا مرا ببریدهاند در نفیرم مرد و زن نالیدهاند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود آن نافه مراد که میخواستم ز بخت در چین زلف آن بت مشکین کلاله بود بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود شعر از حافظ خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش گر تیغ برکشد که محبان همی زنم اول کسی که لاف محبت زند منم شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش ای خدا ای فلک ای طبیعت شام تاریک ما را سحر کن شعر از ملک الشعرا بهار خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نمایش همه