ای کاش سحر ناید و خورشید نزاید کامشب قمر این جا قمر این جا قمر اینجاست شعر از شهریار خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش ای خدا ای فلک ای طبیعت شام تاریک ما را سحر کن شعر از ملک الشعرا بهار خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش ای خدا ای فلک ای طبیعت شام تاریک ما را سحر کن شعر از ملک الشعرا بهار خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش ای خدا ای فلک ای طبیعت شام تاریک ما را سحر کن خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود آن نافه مراد که میخواستم ز بخت در چین زلف آن بت مشکین کلاله بود بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود شعر از حافظ خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی شاعر حافظ شیرازی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده اندیشه تو هر دم در بنده اثر کرده ای هر چه بیندیشی در خاطر تو آید بر بنده همان لحظه آن چیز گذر کرده شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده اندیشه تو هر دم در بنده اثر کرده ای هر چه بیندیشی در خاطر تو آید بر بنده همان لحظه آن چیز گذر کرده شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش جان بی جمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد شعر از حافظ خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نمایش همه
خمُش باش خمُش باش در این مجمع اوباش شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش چیست این سقف بلند ساده ی بسیار نقش زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست شعر از حافظ خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود هنوز مهر تو باشد در استخوان ای دوست سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش بشنو این نی چون شکایت میکند از جداییها حکایت میکند مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش خوش آن زمان که نکویان کنند غارت شهر مرا تو گیری و گویی که این اسیر من است شهیدی قمی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش در میان این همه غوغا و شر عشق یعنی کاهش رنج بشر مجتبی کاشانی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من ناگزیر خویشتنم بی ره گریز هرگز کسی مباد چون من مبتلای خود خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حسین منزوی اثر احسان رسول منش نیازمندی من در قلم نمیگنجد قیاس کردم و ز اندیشهها و راست هنوز شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش صلح است میان کفر و اسلام با ما تو هنوز در نبردی شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت جامی و بتی و بربطی بر لب کشت این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش نمایش همه