تو گرد دلم گردان من گرد درت گردان. در دست تو در گردش سرگشته چو پرگارم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

در پردهٔ دل خیال تو رقص کند من رقص خوش از خیال تو آموزم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

من همه در حکم توام تو همه در خون منی گر مه و خورشید شوم من کم از آنم که تویی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

من با رخ چون خزان خرابم بی‌تو تو با رخ چون بهار چونی بی من خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

من با رخ چون خزان خرابم بی‌تو تو با رخ چون بهار چونی بی من خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

شب من نشان مویت سحرم نشان رویت قمر از فلک درافتد چو نقاب برگشایی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده‌ام این بار من یک بارگی از عافیت ببریده‌ام خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

مردمان در من و حیرانی من حیرانند من در آنکس که تو را بیند و حیران نشود حیرانم امیرخسرو دهلوی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

من در اندیشه آنم که روان بر تو فشانم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من سرو خرامان منی ای رونق بستان من خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی