دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من سرو خرامان منی ای رونق بستان من خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

شب من نشان مویت سحرم نشان رویت قمر از فلک درافتد چو نقاب برگشایی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

مردمان در من و حیرانی من حیرانند من در آنکس که تو را بیند و حیران نشود حیرانم امیرخسرو دهلوی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

این جهان و آن جهان هر دو غلام امر تو گر نخواهی برهمش زن ور همی‌خواهی بدار خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

به جام باده ما را زنده گردان بیاور آن حیات جاودانه خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

یک دست جام باده و یک دست جعد یار رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

ای ز عشقت عالمی ویران شده قصد این ویرانه کردی عاقبت خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

من همه در حکم توام تو همه در خون منی گر مه و خورشید شوم من کم از آنم که تویی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

در جشن طلوع صبح در باغ وجود آن گل که به روی صبح خندید تویی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا