آب حیات من است خاک سر کوی دوست مقدار یار همنفس چون من نداند هیچکس. ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را. همنفس خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش شب من نشان مویت سحرم نشان رویت قمر از فلک درافتد چو نقاب برگشایی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی مردمان در من و حیرانی من حیرانند من در آنکس که تو را بیند و حیران نشود حیرانم امیرخسرو دهلوی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه چه کرد با دل من آن نگاه شیرین آه مدام پیش نگاهی مدام پیش نگاه فریدون مشیری خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش یک کوه ایمان مرا چون که برده است آن چشم های نا مسلمان تو از من. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه نمایش همه
نخفتهام ز خیالی که میپزد دل من خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست شکسته نستعلیق خوشنویسی هوالرحمن الرحیم ایه قران چلیپای شکسته نستعلیق مولانا ای با من و پنهان چو دل جز آستان تو ام در جهان پناهی نیست حکایت تاریخی قدیمی کتابت شکسته نستعلیق پر و بال ما کمند عشق اوست مو کشانش میکشد تا کوی دوست خوشنویسی شکسته نستعلیق با تذهیب و شمسه شعر مولانا چلیپا کاش پیوند به صد شام دگر میکردیم آن شبی را که من و دوست سحر میکردیم تا نیاید سحر و راز به پایان نرسد کاش با شب من و معشوق سفر میکردیم ... صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم وین یکدم عمر را غنیمت شمریم در زلف چون کمندش ایدل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بیجنایت نمایش همه