این جهان و آن جهان هر دو غلام امر تو گر نخواهی برهمش زن ور همی‌خواهی بدار خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

من همه در حکم توام تو همه در خون منی گر مه و خورشید شوم من کم از آنم که تویی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

ای دوست قبولم کن و جانم بستان. مستم کن و از هر دو جهانم بستان خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

تو گرد دلم گردان من گرد درت گردان. در دست تو در گردش سرگشته چو پرگارم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

جان بی جمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد شعر از حافظ خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

در پردهٔ دل خیال تو رقص کند من رقص خوش از خیال تو آموزم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر استاد یوسف کله جاهی

ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده اندیشه تو هر دم در بنده اثر کرده ای هر چه بیندیشی در خاطر تو آید بر بنده همان لحظه آن چیز گذر کرده شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

نیکبخت آنکه تو در هر دو جهانش باشی شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده اندیشه تو هر دم در بنده اثر کرده ای هر چه بیندیشی در خاطر تو آید بر بنده همان لحظه آن چیز گذر کرده شعر از مولانا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش

نیکبخت آنکه تو در هر دو جهانش باشی شعر از سعدی خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر احسان رسول منش