عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا در طریق عشقبازی امن و آسایش خطاست ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از قیصر امین پور گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ چو مستان بهم مهربانی کنیم. دمی بیریا زندگانی کنیم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا خرم تنی که جان بدهد در وفای یار خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از سعدی نسیم گلشن جان در مشام ما افتد خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ سعدی غم نیستی ندارد جان دادن عاشقان نجات است خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از سعدی عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا جان بوصالت دهم گر تو بخوانی مرا خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از فیض کاشانی نمایش همه
من عاشقی از کمال تو آموزم بیت و غزل از جمال تو آموزم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا معشوقه چو آفتاب تابان گردد عاشق به مثال ذره گردان گردد خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا اگر عالم همه پرخار باشد دل عاشق همه گلزار باشد خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا در جشن طلوع صبح در باغ وجود آن گل که به روی صبح خندید تویی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولوی دلا بگریز از این خانه که دلگیر است و بیگانه به گلزاری و ایوانی که فرشش آسمان باشد خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا گفتم عشق را به صبوری دوا کنیم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از سعدی جانی و جهانی و جهان با تو خوش است خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا ای نور هر دو دیده بیتو چگونه بینم وی گردنم ببسته از تو کجا گریزم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا نمایش همه