اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ محو چشمان تو بودم که به دام افتادم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از قیصر امین پور در طریق عشقبازی امن و آسایش خطاست ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ من عاشقی از کمال تو آموزم بیت و غزل از جمال تو آموزم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا خرم آن خانه که باشد چون تـو مهمانی در او خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از عراقی در جشن طلوع صبح در باغ وجود آن گل که به روی صبح خندید تویی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا جان بوصالت دهم گر تو بخوانی مرا خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از فیض کاشانی خاک تو گل شود و گل شکفد از گل من خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا نمایش همه
آن به که درین زمانه کم گیری دوست با اهل زمانه صحبت از دور نکوست خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از شیخ بهایی خرم تنی که جان بدهد در وفای یار خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از سعدی دلا بگریز از این خانه که دلگیر است و بیگانه به گلزاری و ایوانی که فرشش آسمان باشد خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا تو که باشی بس است خوشنویسی شکسته نستعلیق تو با حسرت شانه من چه کردی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از امین بانی تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا درد عشقی کشیده ام که مپرس خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا صد جان به فدای عاشقی باد ای جان خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا که نیست سینه ارباب کینه محرم راز خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ نمایش همه