آن پریشانی شبهای دراز و غم دل همه در سایه ی گیسوی نگار آخر شد. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد. آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه یک کوه ایمان مرا چون که برده است آن چشم های نا مسلمان تو از من. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه آه از آن رفتگان بیبرگشت. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه آن یار کز او خانه ما جای پری بود سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه کاش میمردم و آن چشم ترت را لیلا آن شب سرد که بوسید سرت را لیلا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش. بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر. قمارباز خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه دیده را فایده آن است که دلبر بیند. ور نبیند چه بود فایده بینایی را. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست. ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه هان مشو نومید! چون واقف نه ای از سر غیب باشد اندر پرده، بازیهای پنهان، غم مخور. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه نمایش همه
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است. حصار خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه كو محرمی تا حرمت تهایی ام را بشكند شاید حریم سینه ی سودایی ام را بشكند. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه گفته بودی که بیایم چو به جان آیی تو. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه اشکم ولی غزل ها شد برایت گریه کردم قلم در دست میرقصید در این دل چه بلوا شد. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه الا یا ایـها الـساقی ادر کـاسـاً و نـاولـها که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه چون پرسم از پناهی پشتی و تکیه گاهی آغوش مهربانت از هر جواب خوش تر. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی. زنهار بد مکن که نکردست عاقلی. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه نمایش همه