از کوزه‌گری کوزه خریدم باری آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری شاهی بودم که جام زرینم بود اکنون شده‌ام کوزه هر خماری نقاشی مینیاتور و نگارگری اثر میلاد مهتابیان پور

من بی می ناب زیستن نتوانم بی باده کشیده بار تن نتوانم من بنده ی آن دمم که ساغی گوید یک جام دگر بگیرو من نتوانم خیام نقاشی مینیاتور و نگارگری درویش با جام و پیاله و دختر زیبا زیر درخت اثر میلاد مهتابیان پور

ز آن می که حیات جاودانیست بخور سرمایه لذت جوانی است بخور نقاشی مینیاتور و نگارگری پیرمرد با جام و پیاله اثر میلاد مهتابیان پور

اکنون که گل سعادتت پر بار است زن زیبا با کوزه و دو درویش نقاشی مینیاتور و نگارگری اثر میلاد مهتابیان پور

رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین نه کفرو نه اسلام نه دنیا و نه دین نه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین اندر دوجهان که را بود ظهره ی این خیام نقاشی مینیاتور و نگارگری پیرمرد مرد و دختر جوان رقاص اثر میلاد مهتابیان پور

رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین نه کفرو نه اسلام نه دنیا و نه دین نه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین اندر دوجهان که را بود ظهره ی این خیام نقاشی مینیاتور و نگارگری دو درویش و زنی در حال رقص اثر میلاد مهتابیان پور

اکنون که گل سعادتت پر بار است نقاشی مینیاتور و نگارگری دو درویش و دختر زیبا اثر میلاد مهتابیان پور

هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا معلوم نشد که در طربخانه خاک. نقاش ازل بهر چه آراست مرا نقاشی مینیاتور و نگارگری دختری در گلزار اثر میلاد مهتابیان پور

ساقی گل و سبزه بس طربناک شده‌ ست دریاب که هفته ای دگر خاک شده‌ ست نقاشی مینیاتور و نگارگری درویش در کنار جوی آب نشسته اثر میلاد مهتابیان پور

هرگز دل من ز علم محروم نشد گم ماند ز اسرار که معلوم نشد هفتاد و دو سال فکر کردم شب روز معلومم شد که هیچ معلوم نشد خیام نقاشی مینیاتور و نگارگری درویش عالم و دانا در حال اندیشه اثر میلاد مهتابیان پور

ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود نی نام‌ ز ما و نی نشان خواهد بود خیام نقاشی مینیاتور و نگارگری درویش و عالم در حال مطالعه اثر میلاد مهتابیان پور