اگر عالم همه پرخار باشد دل عاشق همه گلزار باشد خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از قیصر امین پور ای نور هر دو دیده بیتو چگونه بینم وی گردنم ببسته از تو کجا گریزم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا در جشن طلوع صبح در باغ وجود آن گل که به روی صبح خندید تویی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ من آن شب چراغ سحرگاهیم که روشن کن از ماه تا ماهیم خوشنویسی نستعلیق شعر از فردوسی به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ درد عشقی کشیده ام که مپرس خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ یک ساعت عشق صد جهان بیش ارزد خوشنویسی نستعلیق شعر از مولانا نمایش همه
بجز عشق نامی برای تو نیست خوشنویسی نستعلیق شعر از قیصر امین پور مرا از توست هر دم تازه عشقی خوشنویسی نستعلیق شعر از حافظ من آن توام مرا به من باز مده خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق خوشنویسی نستعلیق شعر از حافظ آن به که درین زمانه کم گیری دوست با اهل زمانه صحبت از دور نکوست خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از شیخ بهایی خرم آن خانه که باشد چون تـو مهمانی در او خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از عراقی یکجا به کنار تو ارزد به جهان با غیر خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از هوشنگ ابتهاج گر چاره تویی بیچاره منم جانا خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا شهر از صدا پر است ولی از سخن تهی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از نادر نادرپور چون مات توام دگر چه بازم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا نمایش همه