فاش میگویم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ اگر عالم همه پرخار باشد دل عاشق همه گلزار باشد خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ درد عشقی کشیده ام که مپرس خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ در طریق عشقبازی امن و آسایش خطاست ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ از دماغ من سرگشته خیال دهنت به جفای فلک و غصه دوران نرود خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ نسیم گلشن جان در مشام ما افتد خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ نمایش همه
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از قیصر امین پور که نیست سینه ارباب کینه محرم راز خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ شمع عالم بود عقل چاره گر شمع را پروانه کردی عاقبت خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ برخيز و مخور غم جهان گذران خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از خیام اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا از همچو تو دلداری دل برنکنم آری خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ دلا بگریز از این خانه که دلگیر است و بیگانه به گلزاری و ایوانی که فرشش آسمان باشد خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا نمایش همه