به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ در طریق عشقبازی امن و آسایش خطاست ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ نسیم گلشن جان در مشام ما افتد خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ از همچو تو دلداری دل برنکنم آری خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا از دماغ من سرگشته خیال دهنت به جفای فلک و غصه دوران نرود خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ محو چشمان تو بودم که به دام افتادم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا فاش میگویم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ نمایش همه
تو با حسرت شانه من چه کردی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از امین بانی دلم گرفت زین همرهان سست عناصر خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا درد عشقی کشیده ام که مپرس خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ ای نور هر دو دیده بیتو چگونه بینم وی گردنم ببسته از تو کجا گریزم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا تو چشمای منی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از بابک جهانبخش یکجا به کنار تو ارزد به جهان با غیر خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از هوشنگ ابتهاج من آن توام مرا به من باز مده خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا آن به که درین زمانه کم گیری دوست با اهل زمانه صحبت از دور نکوست خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از شیخ بهایی در جشن طلوع صبح در باغ وجود آن گل که به روی صبح خندید تویی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا خرم آن خانه که باشد چون تـو مهمانی در او خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از عراقی نمایش همه