من عاشقی از کمال تو آموزم بیت و غزل از جمال تو آموزم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تو خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا میبینم آن شکفتن شادی را پرواز بلند آدمیزادی را آن جشن بزرگ روز آزادی را خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از هوشنگ ابتهاج گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا محو چشمان تو بودم که به دام افتادم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا در جشن طلوع صبح در باغ وجود آن گل که به روی صبح خندید تویی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا از همچو تو دلداری دل برنکنم آری خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ دلا بگریز از این خانه که دلگیر است و بیگانه به گلزاری و ایوانی که فرشش آسمان باشد خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا نمایش همه
من آن توام مرا به من باز مده خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا از دماغ من سرگشته خیال دهنت به جفای فلک و غصه دوران نرود خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ جانی و جهانی و جهان با تو خوش است خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا خاک تو گل شود و گل شکفد از گل من خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا دلم گرفت زین همرهان سست عناصر خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا در طریق عشقبازی امن و آسایش خطاست ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از حافظ دیدم قدری گرفته ام انسان وقتی دلش گرفت از پی تدبیر می رود خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از سهراب سپهری بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا صد جان به فدای عاشقی باد ای جان خوشنویسی شکسته نستعلیق شعر از مولانا نمایش همه