دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه فلک ای دوست به بند است چو نخجیر ترا کی تواند که کشد چرخ به زنجیر ترا. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه یک کوه ایمان مرا چون که برده است آن چشم های نا مسلمان تو از من. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه دیده را فایده آن است که دلبر بیند. ور نبیند چه بود فایده بینایی را. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه غلام، دوست بود سر بر آستان علی نخفته است یكی میر تاجدار اینجا. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه شب است و مادران شهر غمناک. هزاران گل شکفت و خفت بر خاک. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است. حصار خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه همیشه تخته تعلیم روبروی من است. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه چه کسی گریه های کوه ها را دیده است وقتی ابرها کفن هایشان را از تن باز می کنند. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه مرد را دردی اگر باشد خوش است. درد بی دردی علاجش آتش است. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه نمایش همه
نام من عشق است آیا میشناسیدم. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه زین همرهان سست عناصر دلم گرفت. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون، روی سوی خانه خمار دارد پیر ما. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه کمند مهر چنان پاره کن که گر روزی. شوی ز کرده پشیمان به هم توانی بست. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه هان مشو نومید! چون واقف نه ای از سر غیب باشد اندر پرده، بازیهای پنهان، غم مخور. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه خیام اگر ز باده مستی خوش باش. با ماهرخی اگر نشستی خوش باش. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه ناکرده گنه در این جهان کیست بگو وآن کس که گنه نکرد چون زیست بگو. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه باد خزان نکبت ايام ناگهان. بر باغ و بوستان شما نيز بگذرد. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه بنگرید این کشتزاران را که مزدوران تان روز و شب با خون مردم آبیاری می کنند. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه نمایش همه