بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه خدا حافظ ای داغ بر دل نشسته تو تنها نمیمانی ای مانده بی من تو را میسپارم به دل های خسته. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه خداحافظ ای داغ بر دل نشسته خداحافظ ای همنشین همیشه تو تنها نمیانی از مانده بی من تو را میسپارم به دل های خسته. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه این دایره تنگ میشود تا هیچ. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه روزگار ار نه مرادم دهد از چرخ فلک رقص نو سازم و خود چرخه شوم گرد مراد. مراد دل خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه اشکم ولی غزل ها شد برایت گریه کردم قلم در دست میرقصید در این دل چه بلوا شد. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه ای ساربان آهسته ران ،کارام جانم میرود وان دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود. دلستان خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه گفته بودی که بیایم چو به جان آیی تو. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه چیستی ای عشق ابلیسی پری هستی که ای کایـن همه جادوگری در کار دنیا کرده ای. جرعه ای در جام جان ریز از سبوی لطف خویش. تا جهان داند چه اعجازی هویدا کرده ای. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه آن پریشانی شبهای دراز و غم دل همه در سایه ی گیسوی نگار آخر شد. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه نمایش همه
هوا دلگیر درها بسته سرها در گریبان دستها پنهان نفس ها ابر دل ها خسته و غمگین درختان. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست. ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند. کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه آب حیوان تیره گون شد، خضر فرخ پی کجاست. خون چکید از شاخ گل، ابر بهاران را چه شد. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه كو محرمی تا حرمت تهایی ام را بشكند شاید حریم سینه ی سودایی ام را بشكند. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه خیام اگر ز باده مستی خوش باش. با ماهرخی اگر نشستی خوش باش. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه بنگرید این کشتزاران را که مزدوران تان روز و شب با خون مردم آبیاری می کنند. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه خوش داشت آدمی را شیدا بیافریند خوش داشت آدمی را ویلان کوه و صحرا یا در شلوغی شهر تنها بیافریند. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه چونکِ بیداری از آزادیِ ما سهمی نبُرد لاجَرَم افسرده خود را گیر خواب انداختیم. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه چه کسی گریه های کوه ها را دیده است وقتی ابرها کفن هایشان را از تن باز می کنند. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه نمایش همه