خداحافظ ای داغ بر دل نشسته خداحافظ ای همنشین همیشه تو تنها نمیانی از مانده بی من تو را میسپارم به دل های خسته. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه خدا حافظ ای داغ بر دل نشسته تو تنها نمیمانی ای مانده بی من تو را میسپارم به دل های خسته. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه چه کسی گریه های کوه ها را دیده است وقتی ابرها کفن هایشان را از تن باز می کنند. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه یک کوه ایمان مرا چون که برده است آن چشم های نا مسلمان تو از من. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه شب است و مادران شهر غمناک. هزاران گل شکفت و خفت بر خاک. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه مرد را دردی اگر باشد خوش است. درد بی دردی علاجش آتش است. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه زين در كجا رويم كه ما را به خاك او ، خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند. کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه ای خدا این وصل را هجران مکن سرخوشان عشق را نالان مکن. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه كو محرمی تا حرمت تهایی ام را بشكند شاید حریم سینه ی سودایی ام را بشكند. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه نمایش همه
الا یا ایـها الـساقی ادر کـاسـاً و نـاولـها که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه چون پرسم از پناهی پشتی و تکیه گاهی آغوش مهربانت از هر جواب خوش تر. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه ای بوسه ات شراب و از هر شراب خوش تر ساقی اگر تو باشی حالم خراب خوش تر. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه کاش میمردم و آن چشم ترت را لیلا آن شب سرد که بوسید سرت را لیلا خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه خیام اگر ز باده مستی خوش باش. با ماهرخی اگر نشستی خوش باش. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه بنگرید این کشتزاران را که مزدوران تان روز و شب با خون مردم آبیاری می کنند. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه آب حیوان تیره گون شد، خضر فرخ پی کجاست. خون چکید از شاخ گل، ابر بهاران را چه شد. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه چونکِ بیداری از آزادیِ ما سهمی نبُرد لاجَرَم افسرده خود را گیر خواب انداختیم. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه دیده را فایده آن است که دلبر بیند. ور نبیند چه بود فایده بینایی را. خوشنویسی شکسته نستعلیق اثر رحیم دودانگه نمایش همه